از ژنرالها و مهندسها و پزشکها نپرسید! از خودمان بپرسید. ما «بچههای ماه» هستیم. نپرسید از کجا آمدهایم و چی شد که یکهویی سروکلهمان پیدا شد. چون ما همیشه بوده ایم. همیشه بیخ گوش بزرگترها بودهایم. همیشه لابه لای صفحههای زندگی، توی کمدها و جنب یخچالها و روی مبلهای گل گلی و تختهای خوابآلود و گاهی روی صندلی عقب ماشین باباها و مامانها.
اگر دیده نشدیم تقصیر خودمان نبوده. ژنرالهای دنیا نخواستند ما را ببینند. در حقیقت نخواستند ماه را ببینند. اما از آن جایی که میگویند ماه پشت ابر نمیماند، ما هم پشت ابر نماندیم و بالأخره طلوع کردیم. در یک کلام ما نوجوانهایی هستیم که میخواهیم دنیا را تغییر بدهیم، اما بهتر دیدیم که از خودمان شروع کنیم.
شاید هم کرم شب تاب باشیم با یک ذره نور کوچولو موچولو، اما مهم این است که میدانیم چی هستیم و میخواهیم آن چیزی نباشیم که مهندسها طراحی میکنند.
خب، ما اهل نوشتن هستیم و راستش را بخواهید وقتی داستانها و شعرها و ایدههایمان آن قدر زیاد و بزرگ شد به این فکر افتادیم که صدایمان را بلندتر کنیم و بیشتر خودمان را نشان بدهیم.
پزشک ها گفتند مُسکن بخورید و استراحت کنید؛ ولی ما دوست داشتیم صدایم گم نشود میان غرغرها و سرفهها و ناله های بزرگترها. دلمان نمیخواست خردک استعدادمان گم شود میان انبوه تستهای چهارگزینهای امتحانات فلان مدرسه و بهمان دانشگاه و کنکوری که ذهن همه را کور کرده.
حالا ما اینجاییم. یک نشریه داریم که مال خودمان است. از خودمان مینویسم برای دل خودمان و برای کسانی که مثل ما خواب و خوراک ندارند و سرشان درد میکند برای ترکاندن دنیا.
البته دوست داشتیم نشریهمان خیلی پر و پیمانتر باشد، ولی نشد. این اولین تجربهی ماست و یکی از شعارهای ما این است: آهسته و پیوسته.
چند توضیح:
این نشریه توسط هنرجویان کارگاههای داستاننویسی «فرهاد حسنزاده» تهیه و منتشر میشود. در حال حاضر خودمان هستیم و پذیرش اثر و مطلب از جایی دیگر نداریم.
این نشریه یازدهم هرماه منتشر میشود و تمام کارهای آن را ما نوجوانها انجام میدهیم.
از پیشنهادها و انتقادهای دوستانه استقبال میکنیم.